باز با درد جدایی چون کنم؟
باز با هجر آشنایی چون کنم؟
دل ز جان چون بر کنم روز وداع
ترک آن ترک ختایی چون کنم
عقل گوید «پارسایی پیشه کن »
مست عشقم، پارسایی چون کنم؟
گفتمش روز وداع دوستان
گر به زودی باز نایی، چون کنم؟
گفت «کای مستغرق دریای عشق
خسروم من، بی وفایی چون کنم؟»